تحولات لبنان و فلسطین

او را از جمله سیاستمدارانی می‌دانند که برای حل مشکلات مختلف، طرفدار شیوه تفاهم و گفت‌وگوست. این منش و رفتارش را چه در برخورد با رقیبان کُرد و چه در تعامل با دولت فدرال عراق می‌توان دید. 

به گزارش گروه بین الملل قدس‌آنلاین، بیشتر از یک هفته پیش، تور منطقه‌ای را آغاز کرد. « برهم صالح» که 40 و چند روز از ریاست جمهوری‌اش می‌گذرد، وقتی عراق، تنش‌ها و چالش‌های انتخاباتی را پشت سر گذاشت، نخست وزیر کابینه‌اش را معلوم کرد و خلاصه بوی ثبات سیاسی به مشامش رسید، اول از همه سفرهای دیپلماتیکش را آغاز کرد تا تکلیف کشورش را با کشورهای مهم همسایه و منطقه روشن کند. چشم و گوش خیلی از سیاستمداران و تحلیلگران جهان حالا به اخبار این سفرها دوخته و سپرده شده تا دستگیرشان شود عراقی‌ها برای مناسبات و روابط با دیگر کشورها چه برنامه‌ها و اولویت‌هایی دارند و چگونه رفتار خواهند کرد؟ این وسط البته شاخک‌های تحلیلگران سیاسی و سیاستمداران کشورهایی که برای رئیس جمهور نشدن «برهم صالح» به هر دری زدند، بیشتر از همه نسبت به حضور این مقام عراقی در تهران، حساس بود.

آن هم در شرایطی که همزمان با اربعین حسینی، شایعات گسترده‌ای به نام «اظهارات ضد ایرانی رئیس جمهور عراق» فضای رسانه‌های حقیقی و مجازی را پر کرده بود.

 دکتر آمار

می‌گویند حداقل در یک مورد با رئیس جمهورهای سابق عراق، تفاوت فاحشی دارد. «برهم صالح» به خاطر شغل و نوع زندگی پدرش که در مناطق مختلف این کشور، به کار قضاوت مشغول بوده و زندگی کرده است، شناخت بسیار خوبی از خُلق و خوی اقوام و قبایل مختلف این کشور دارد و به زبان ساده، مردم عراق، ویژگی‌ها و آرزوهایشان را خوب می‌شناسد. 
سیاستمدار 58 ساله عراقی، مانند رئیس جمهور پیشین و بر اساس توافق قانونی و سیاسی در این کشور، کُرد است.

سال 1960 در سلیمانیه به دنیا آمده و از دوران دانش آموزی، فعالیت‌های سیاسی و مبارزاتی‌اش را آغاز کرده است. او در زمان صدام، دو بار به‌ اتهام وابستگی به جنبش رهایی بخش کُردی دستگیر شد و 34 روز را هم در بازداشتگاه‌های امنیتی در معرض شکنجه بود و بعد لابد به خاطر جوانی و سن و سال کم آزاد شد.

وقتی سرکوب کُردها شدت گرفت، «برهم» مجبور شد از سلیمانیه فرار کند، سر به کوه‌های منطقه کردستان عراق بگذارد، مدتی مخفیانه زندگی کند و آخرِ کار به اروپا پناه ببرد و مشغول تحصیل و البته فعالیت سیاسی شود.

سال 1983 که دکترای آمار و کامپیوتر را از دانشگاه لندن می‌گیرد یک فعال و مخالف سرسخت سیاسی است که مدیریت برنامه‌ها و طرح‌های اتحادیه میهنی کردستان در اروپا را به عهده دارد و به نظر می‌رسد در مبارزه، دور فعالیت‌های نظامی را خط کشیده است.

 فارسی هم بلدم

در 16 سالگی به اتحادیه میهنی کردستان می‌پیوندد و فقط 16 سال بعد عضو کادر رهبری شده و مسئولیت دفتر اتحادیه در آمریکا به او واگذار می‌شود.

شاید بر همین اساس بشود گفت هم آمریکایی‌ها شناخت خوبی از او دارند و هم «برهم» آن‌ها را خوب می‌شناسد، بخصوص اینکه او نخستین نماینده اقلیم کردستان در آمریکا نیز به حساب می‌آید. در کارنامه سیاسی او عنوان‌هایی چون: ریاست دولتی محلی در استان سلیمانیه، نخست وزیری منطقه کردستان عراق از ژانویه 2001 تا اواسط سال 2004، معاونت نخست وزیر در دولت ایاد علاوی، معاونت نخست وزیر در دولت نخست نوری المالکی، وزیر برنامه‌ریزی در دولت ابراهیم الجعفری و... دیده می‌شود.

«برهم» به جز زبان مادری، به زبان‌های عربی و انگلیسی کاملاً مسلط است و البته آن طور که خودش گفته فارسی و تُرکی را هم کمی می‌داند. برای همین هم ارتباطات گسترده‌ای در سطح بین المللی و داخلی دارد و فعالیت‌هایش در محافل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جهان چشمگیر است.

او را از جمله سیاستمدارانی می‌دانند که برای حل مشکلات مختلف، طرفدار شیوه تفاهم و گفت‌وگوست. این منش و رفتارش را چه در برخورد با رقیبان کُرد و چه در تعامل با دولت فدرال عراق می‌توان دید. 

 مخالفان خودی

جالب است که وقتی نخستین بار صحبت از معرفی این سیاستمدار کُرد به عنوان نامزد ریاست جمهوری به میان آمد، نخستین و جدی‌ترین مخالفانش را کُردها تشکیل می‌دادند! حزب دموکرات کردستان عراق به رهبری «بارزانی» از اساس مخالف معرفی او به عنوان رئیس جمهور بود.

دلیل ظاهری‌اش این بود که «برهم صالح» در واقع گزینه اتحادیه میهنی کردستان بود (هرچند مدت‌هاست از اتحادیه جدا شده و ائتلاف جداگانه‌ای تشکیل داده است) که با حزب بارزانی رقابت تنگاتنگ دارد. در واقع اما «بارزانی» می‌خواست هم ریاست اقلیم کردستان و هم ریاست جمهوری عراق، یکجا برای حزب و تشکیلات خودش باشد.

از سوی دیگر اما در میان طرفداران اتحادیه میهنی هم «برهم صالح» مخالفان کمی نداشت.

سرشناس ترینشان «هیرو ابراهیم احمد» بیوه جلال طالبانی بود که نماینده پارلمان عراق و از نویسندگان سرشناس عراقی است. به جز این‌ها طیف هایی که خط مشی عربستان یا آمریکا را در انتخابات عراق دنبال می‌کردند، تلاش داشتند کسی را به ریاست جمهوری عراق برسانند که اگر دشمن ایران نیست، دست کم رابطه و دیدگاه خوبی نسبت به ایرانی‌ها نداشته باشد.

برای این گروه‌ها «برهم صالح» گزینه نامناسبی بود چون عملکرد گذشته او نشان می‌داد، نه تنها نسبت به رابطه با ایران بلکه درباره روابط با دیگر کشورهای منطقه، مسئله داعش، حق و حقوق کُردها، جریان‌های شیعی و... دیدگاه‌های بسیار منطقی و معقولی دارد. با وجود همه این مخالفان داخلی و خارجی، شناختی که اکثریت جریان‌ها و جناح‌های سیاسی عراق از او و دیدگاه‌هایش داشتند و همچنین اختلاف میان مخالفانش سبب شد او به ریاست جمهوری عراق برسد.

 توییت - شایعه

هفته نخست مهرماه امسال، در فضای مجازی مطالبی از «برهم صالح» دست به دست می‌شد که نشان می‌داد، رئیس جمهور تازه رسیده عراق، شمشیر اقداماتش را علیه ایران از رو بسته است. در این مطلب که ادعا می‌شد ابتدا در توییتر «برهم صالح» وجود داشته و «فاکس نیوز» آن را منتشر کرده است، آمده بود: «از دوستی با ترامپ برای انتقال تکنولوژی و دانش به عراق بهره خواهم برد... از دوستی با ملک سلمان و ولیعهد عربستان برای مبارزه با تروریسم استفاده خواهم کرد... بازگشت یهودیان به عراق و احقاق حقوق‌شان در اولویت است... در عراق فقط یک ارتش خواهد بود نه حشد الشعبی و پیشمرگه... برق از ایران نخواهیم خرید... هر کس منافع ایران را به منافع وطن ترجیح می‌دهد همین لحظه به تهران برود... ایران باید شبه نظامیانش را از عراق خارج کند و...». مخاطبان این خبر-شایعه فقط ما ایرانی‌ها بودیم که تا آن روز شاید نام «برهم صالح» را فقط چند بار از اخبار شنیده بودیم، وگرنه عراقی‌ها و هر کس که رئیس جمهور جدید را می‌شناخت، شکی نداشت که این سخنان مربوط به «برهم صالح» نیست. 
یکی دو روز بعد مشاورش وجود چنین توییتی را تکذیب و آن را جعلی اعلام کرد.

 چرا از ایران دفاع نکنیم؟

اگر کسی به جعلی بودن توییت و شایعه اظهارات ضد ایرانی «برهم صالح» شک داشته باشد، می‌تواند با یک جست‌وجوی ساده در اینترنت، آخرین مصاحبه پیش از ریاست جمهوری‌اش را با شبکه «العراقیه» پیدا کند که در آن می‌گوید: «من به عنوان نامزد ریاست جمهوری عراق و همچنین به عنوان یک شهروند عراقی می‌گویم، ایرانی‌ها در زمان جهاد علیه صدام آغوش خود را به روی ما گشودند... بنابراین چرا نباید از آن‌ها دفاع کنیم؟... در حالی که ما روابط در هم تنیده تاریخی با ایرانی‌ها داریم... ملتی که در دوران سخت کنار ما ایستاد...».

او ضمن اینکه در جریان ناآرامی‌های اقلیم کردستان و مسئله برگزاری همه پرسی‌ای که « بارزانی» به آن اصرار داشت، مواضعی نزدیک به ایران داشت، در مرداد ماه امسال نیز گفت: «ساختار اداره اقلیم کردستان باید اصلاح شود... امنیت کشورهای منطقه، یک مسئله مشترک است و شمال عراق نباید تهدیدی برای ایران باشد». 

 سفر بی رو دربایستی به ریاض
این را هم اضافه کنیم که پس از پایان سفر به ایران و سخنانی که درباره گسترش روابط با کشورمان زد و مثل قبل از ایران و ایرانی‌ها و نقش شان در مبارزه با داعش و... تعریف و تمجید کرد، بلافاصله به ریاض رفت! پایان جمله علامت تعجب گذاشته‌ایم اما شما تعجب نکنید.

ابتدای مطلب درباره تور منطقه‌ای «برهم صالح» حرف زدیم و حالا اضافه می‌کنیم که سفر به تهران آغاز این تور نبود بلکه او پیش از اینکه به کشورمان بیاید، به کویت، امارات و اردن رفته و با مسئولان این کشورها به گفت و گو نشسته بود.

او در کویت به ماجرای تحریم ایران هم اشاره کرده و گفته بود: «ما در حال گفت‌وگوی مستمر با آمریکا هستیم... نمی‌خواهیم عراق بار تحریم‌ها علیه ایران را به دوش بکشد و در نتیجه این تحریم‌ها متحمل ضرر شود». «برهم صالح» دارد با همان روش‌های مسالمت آمیز مبتنی بر تفاهم و گفت و گو، روابط با کشورهای منطقه را سرو سامان می‌دهد. بنابراین هیچ عجیب نیست که بلافاصله پس از سفر به تهران، با دعوت ملک سلمان، راه ریاض را در پیش بگیرد. فقط خدا کند بتواند همان طور که در تهران قول داد درباره یمن و مسائل سوریه، بدون رودربایستی با سعودی‌ها حرف بزند. 

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.